سایت دکتر بهرام خیری

تاراج و غارت مفاهیم و برساخته های ملی:
این موضوع رو قبلا با همین عنوان بازسازی مفاهیم به تاراج رفته پست کرده بودم. با دیدن بازی ایران و انگلیس و باخت فضاحت بار و حواشی قابل انتظار و غیر طبیعی آن به بازشکافی مجدد آن می پردازم. مفهومی که در این مقال میخواهم بدان بپردازم ۱- تیم ملی ۲- وفاداری است و‌ اجمالا شرح تاراج آنها و مسئولیت این غارت را بیان می کنم.
الف- تیم ملی:

همه جوامع دارای کهن الگوهایی هستند که بخشی هویت ملی آنها را شکل می دهد؛ این هویت ملی در مرز ملی، فرهنگ ملی، پیشینه ملی، حکومت ملی، تاریخ ملی و… که نشان از انسجام همه افراد یک کشور یا ملت می باشند را نمایندگی می کند. از این زاویه تیم ملی نماینده و عصاره همه فضائل ارزش ها و داشته های یک ملت را نمایندگی می کند و بطور طبیعی این برساخته یا مفهوم ابزاری برای انسجام یکپارچگی آحاد یک کشور می تواند ابزار مناسبی باشد.
ب- وفاداری:

در ادبیات بازاریابی و رفتار مصرف کننده مفهوم وفاداری یک برساخته مبتنی اولا یک تعامل ناشی از فرایند مبادله بوده و دوما یک نگرش و ارزیابی جانبدارانه در چهار حوزه شناخت، عاطفه، اراده و رفتار را به نمایش می گذارد. حال با این توضیح، وفاداری به تیم ملی بمثابه یک مفهوم و برساخته در چارچوب یک ملت دولت میتواند کثیری از روابط موجود در یک جفرافیا را بخوبی نمایندگی نموده و حتی گاهی میتواند کثیری از ناداشته ها را در رابطه دولت-ملت پوشش دهد. با توجه به وقایع تلخ و جانگدازی که این روزها کشور ما درگیر آن هست و کثیری از خانواده در جای جای کشور در عزای فرزندان، کودکان، جوانان، پدران، مادران، خواهران، برادران، پسران، و‌ مخصوصا دختران خود از کردستان تا خورستان تا سیستان تا تهران و به خطه در این زندان بزرگی که بود کشور ایران  نشسته اند و از طرفی مسابقات جام جهانی فوتبال که نماینده از کشور ما که در یک رابطه معقول و طبیعی می بایست تیم ملی! فوتبال کشور باشد و در یک رابطه طبیعی بایستی همه مردم کشور به این تیم ملی وفادار بوده و‌ برای پیروزی آن، شاد و‌ شکست آن، ناراحت شوند، اما اما اما در یک مواجهه صادقانه و‌ آشکار، شواهد تجربی و حاشیه های ایجاد شده در روزهای اخیر گویای این مطلب است که کثیری! از مردم این تیم را تیم ملی خود نمیدانند و نگرش جانب دارانه نسبت بدان نداشته و بنوعی بدان وفاداری ندارند. این برساخته بنیادی و سرمایه اجتماعی چرا و چگونه بتاراج رفته است که وقتی تیم ملی با نتیجه فضاحت بار تاریخ ورزشی خود ۶-۲ به تیم انگلیس می بازد، کثیری مردم نه تنها ناراحت نمی شوند، که در یک تعمیم عاطفی حداقل خوشحالی خود به طرق گوناگون نشان می دهند و تا جایی که آن مربی سابق محبوب و لاحق مغضوب بقول خود مزدور از تماشاگران میخواهد که به ورزشگاه نیایند. چرا یک مفهوم ملی با سیاست ها و رفتارهای ضدملی بایستی سرمایه و مفاهیم ملی را بتاراج ببرد که وقتی برند تیم ملی بیان میشود بجای وفاداری، کینه و تنفر و آرزوی شکست در ذهن ایجاد شود. صاحبان قدرت چه کرده اند که در هر سمتی ایستاده باشند، کثیری از مردم در سمت مقابل آنها صف می کشند، چرا باید این مفاهیم ارزشمند ملی براحتی بتاراج برده شوند و چه کسی بایستی پاسخگو باشد و تاوان دهد و هر روز می گذرد، این غارت سرمایه ها و مفاهیم ارزشمند را بیشتر نظاره گر هستیم و به نظر می رسد گوش شنوایی وجود ندارد. ولی تاریخ نشان داده است وقتی ملتی اراده رهایی و آزادی کند، هر چند با تاخیر و‌ هر چند با هزینه، آن اراده را محقق می کند و منتظر کسی نمی ماند. این ما هستیم که باید خود را با این کهن الگوها همراه کنیم که سخت بدان نیازمندیم و وظیفه داریم سمت درست تاریخ یعنی سمت مردم را پاس بداریم.

دکتر بهرام خیری