در یک رابطه دو سویه تعاملی ساختار _ فرد مبتنی بر داروینیسم اجتماعی مدرن و تمرکز قدرت ، من کفه ساختار را بسیار پررنگ تر می بینم اساسا همه تلاش های بشر چه ساختاری و چه فردی معطوف به کسب قدرت است و بازاریابی مشروع سازی این فرآیند اعمال قدرت می باشد . حال آیا بازاریابی می تواند ذات قدرت و کسب قدرت را هم مشروع سازد در کنار اعمال قدرت ؟
من مرددم در همه موارد بالا و سوال بنیادین تر پس چرا و انتظار از همه این تلاش ها چیست ؟! فرق سکوت و فریاد در چیست ؛ شاید در پس این تلاش های فردی تشفی روانی وجود داشته باشد نمیدانم . آیا چون دروغگویان و بازاریابان زرد به توسعه برند شخصی و بزک کردن مناسبات کلان بپردازم یا چون سخنرانان انگیزشی بر طبل تو می توانی ، تو اراده کن بکوبم ؟ تقابل ساختار ناعادلانه و توفق آن را نادیده بگیرم یا ... ؟ من واقعا نمیدانم تردید تردید تردید …
دکتر بهرام خیری