خلاصه (Part 7):
انسان ها با هر نگاه و با هر پاردایمی، ناگزیر از مواجهه معناگرا، مواجهه مساله مدار و مواجهه عملگرا هستند. زندگی اجتماعی انسان ها بدون معنا دچار اختلال می شود. همه انسان ها با همه دیدگاهی ناگزیر از تصمیم گیری هستند و ناگزیر یک ایده آل هایی برای خودشان ترسیم می کنند و در نهایت برای تحقق مساله مداری، نیازمند عمل هستند.
معناگرایی ما از منظر هستی شناختی باور به ترکیب یا تعامل یا درهم تنیدگی عینیت بیرونی و ذهنیت هست. از منظر معرفت شناختی باز هم نوعی مطلق گرایی حداقلی و نسبی گرایی حداکثری هست. به لحاظ روش شناسی هم نوعی روش شناسی آمیخته، ترکیبی از روش شناسی کمی و کیفی هست، به اضافه اینکه گاهی مواقع در هر یک از این روش های کمی و کیفی، ما از یک روش چندگانه هم استفاده می کنیم.