سایت دکتر بهرام خیری

مدتی این مثنوی تاخیر شد
مهلتی بایست تا خون شیر شد

قبل از اینکه من در خصوص محتوای این همایش یا متن این همایش صحبت کنم، با توجه به عدم حضور در فضای مجازی یا شرکت در سمینارها یا برگزاری سخنرانی یا ارائه لایوها، اجمالا میخواستم دلایل تاخیر را خدمت دوستان عرض کنم.
۱. نقل هست که یک فردی برای اعتراض یک پلاکارد سفیدی را در دستش گرفته بود، وقتی به او اعتراض کردند که در این پلاکارد چه میخواهی بگویی؟ چرا هیچ چیزی ننوشتی؟ گفت همه چیز  برای کسی که بخواهد نائل به فهم بشود، عیان هست؛ یعنی چیز کتمان شده یا ناروشنی وجود ندارد که افراد بخواهند اتخاذ مواضع کنند، حرف ها زده شده، یعنی برای مواجهه عقلانی-استدلالی، همه چیز ارائه شده است. اگر کثیری از افراد در این تقابل قدرت بین صاحبان قدرت و فاقدان قدرت یا مردم پیدا نمی کنند، نه بر اساس مولفه های عقلانی، که نوعی مواجهه روانشناختی شخصی هست.

۲. دومین فاکتور دلایل تاخیر این هست که تا الان همه حرف ها زده شده، حرف جدیدی نیست، به این مفهوم که وقتی شما حرف جدیدی ندارید و تکرار اگر موجه یا مدلل یا معلل نباشد، جز ملال چیزی برای مخاطب به ارمغان نمی آورد.

۳. سومین دلیل تاخیر، نقدیست بر گفتار سخنرانان یا نوشتار نویسندگان که به صورت یک بیماری خودش را نشان می دهد. در ذهن من، سخنرانی، نوشتن، تعامل و هر گونه رابطه اجتماعی، اساسا ارتباطات، ابزاریست برای انتقال یک پیام ولی برای بعضی ها احساس می کنم پرحرفی و پرنویسی نه درمان درد مردم، که تشفی خاطر شخص و نوعی فائق آمدن بر این بیماری وسواس شخصی هست که هدف متعالی یا معناگرایانه اجتماعی در آن قابل جستجو نیست.

۴. مولفه دیگر، احساس می کنم که حضور در فضای مجازی یا حضور در سخنرانی ها یا همایش ها یا انتشار نقطه نظرات به زعم من تکراری، نوعی مشروعیت بخشی به فضای حاکم و مخصوصا عادی سازی ستم مضاعفی هست که بر جامعه ما در این یک ساله اخیر رفته که این استنباط می شود که همه چیز خوب هست و نوعی تزریق فراموشی مخصوصا برای کسانی که هزینه های سنگین و جبران ناپذیری پرداخت کردند.

۵. مولفه دیگر که تاخیر را برای من موجه می‌کرد این هست که امروزه اگر از حرف های تکراری گذر کنیم و اراده حرف جدید و تاثیرگذار زدن را داشته باشیم، هزینه زیادی را بایستی تحمل کنیم که البته عدم پرداخت این هزینه زیاد گاهی مواقع مبتنیست بر تحلیل منافع فردی مثل ترس، منفعت که باعث سکوت می شود و گاهی مواقع هم مبتنیست بر تحلیل عقلانی که هزینه بایستی جایی بشود که ما به ازایش یا تاثیرگذاری یا پیامدهای مثبتی برای تحقق اهداف داشته باشد که گاهی مواقع شاید اینگونه نباشد.

۶. در نهایت اینکه حرف جدید نیازمند تفکر و نیازمند احساس آزادی و نیازمند بستر مناسب نوعا هست که فضای موجود این بستر را کاملا ندارد.

۷. یکی دیگر از مولفه های تاخیر، نقد و اعتراضی هست که بر کسانی که فقط حرف زدن بلد هستند یا فقط نوشتن بلد هستند، حتی خودشان هم عامل به حرف هایشان نیستند، یعنی بیش از آنکه حرفشان مستلزم عمل و پیامدهای اجرایی باشد، فقط نوعی گفتاردرمانی برای بیماری وسواس آن ها هست.

۸. همچنین یکی از اصلی ترین دلایل مرزبندی اعتراض بنیادینی هست به وسط بازان، به وفاقیون، به کنشگران مرزی و به همه کسانی که به نوعی در هنگامه نبرد حق و باطل یا صاحبان قدرت با فاقدان قدرت، با عادی سازی و دعوت به گفتگوی بدون پذیرش الزامات گفتگو یا بدون وجود آزادی یا بدون وجود حق انتخاب یا بدون برخورداری از ارزشی که در این گفتگو ایجاد می شود، وارد این فضا می شوند و بر این گفتگو یا گفتمان یا تعامل دامن می زنند، در صورتیکه وقتی شما صاحبان قدرت را دعوت می کنید که با فاقدان قدرت گفتگو کنند، ناگفته پیداست که شما طرف چه کسی را در این مناظره یا تقابل می گیرید.

۹. مخصوصا مخصوصا مخصوصا دین و ادای احترامیست به همه کسانی که در این یک ساله اخیر هزینه های هنگفت، جبران ناپذیر و ارزشمندی را برای اعتلای منافع مردم پذیرا شدند که‌ اگر ما نتوانیم به نوعی این هزینه ها و این ازخودگذشتگی آن ها را جبران کنیم، پس بهتر است که حرفی نزنیم و نمک بر زخم آن ها نپاشیم.

۱۰. و در نهایت دوصد گفته چون نیم کردار نیست پس بر اساس تناسب بین تئوری و عملکردها و توان تحقق آن ها به نظر می رسد مبتنی بر پارادایم پراگماتیسم و رویکرد انتقادی و‌ مواجهه پرابلماتیک، جای سخنرانی و فقط نوشتن باید بیشتر و همدلانه در میدان بود.
این ها مجموعه شرایطی بوده است که باعث می‌شد در عرصه رسانه های اجتماعی کمتر حضور داشته باشم.

دکتر بهرام خیری